افراد ممکن است بر اساس حالات احشایی، عادات و یا راهکاری که آخرین بار برایشان مفید بوده است تصمیم بگیرند نه براساس آنچه که یاد گرفته اند که بهتر از بقیه راهکارها نتیجه میدهد. در واقع می دانند چه راهی بهتر و بیشتر عمل می کند اما از آن استفاده نمی کنند.
مثلا شما می دانید که به طور معمول خیابان اصلی سریع ترین مسیر برای رسیدن شما به محل کارتان است اما دیروز کمی ترافیک بود و شما از مسیر جایگزین زودتر رسیدید. آیا امروز شما خیابان اصلی را انتخاب می کنید -که به طور معمول راه بهتری است- یا راه جایگزین-چون دیروز زودتر به مقصد رسیدید-؟
نتایج تحقیقات می گوید اغلب راهکاری را انتخاب می کنیم که آخرین بار به خوبی نتیجه داده نه راهی که به طور معمول بهترین است!
در یک مطالعه محققان متوجه شدند آزمودنی ها بهترین راه که ۶ از۱۰ شانس موفقیت دارد را تنها در ۲۰درصد مواقع انتخاب می کنند!
🔸اما چرا مردم بهترین استراتژی را که اغلب مواقع کار می کند به کار نمی گیرند؟
احتمالا به این دلیل که مقدار بسیار زیادی انرژی ذهنی برای تصمیم گیری بر اساس دانش ما از محیط لازم است.و اینکه پاداش پیروی از بهترین راهکار همیشه واضح نیست. به ویژه اگر پیروی از آن موفقیت شما را درصد کمی افزایش دهد.
بنابراین بهترین تصمیم اغلب فقط کمی موفق تر از انتخاب های دیگر است و قضاوت درمورد اینکه شما تصمیم درست یا غلط گرفته اید-فقط بر اساس نتیجه- دشوار خواهد بود.
ما می توانیم تصمیم بد بگیریم و خوش شانس باشیم و نتیجه ی خوبی داشته باشیم و بالعکس.