یک تصور غلط رایج وجود دارد که افراد دارای اختلال یادگیری از ضعف در اطلاعات رنج می برند و مشکل در بهره هوشی دارند. در واقع یکی از معیارهای تشخیص اختلال یادگیری اغلب نمره هوش بالاتر از حد متوسط است.
اختلال یادگیری به عنوان یک اختلال در یک یا چند فرایند اساسی در درک زبان گفتاری یا نوشتاری علیرغم وجود نمره هوش نرمال است. این اختلال معمولا در فعالیت هایی مانند خواندن، نوشتن، صحبت کردن، گوش دادن، تفکر، املا و یا توانایی حل مسائل ریاضی آشکار می شود. هر دو گروه سنی کودک و بزرگسالان می توانند تحت تأثیر قرار گیرند و مردان و زنان نیز به میزان یکسان مستعد این اختلال هستند.
دلایل ایجاد اختلال یادگیری هنوز معلوم نیست، گرچه اعتقاد بر این است که ژنتیک، مشکلات در دوران بارداری و زایمان، مصرف دارو یا الکل توسط مادر باردار و حوادث در هنگام زایمان ممکن است در ایجاد این اختلال نقش داشته باشند. این اختلال توسط یک ارزیابی جامع شامل آزمون های هوش تشخیص داده می شود.
بنابراین یکی از معیارهای تشخیص اختلال یادگیری اغلب نمره هوش بالاتر از حد نرمال است. در واقع، اکثر افراد دارای اختلال یادگیری هوش متوسط یا بالاتر از حد متوسط دارند اما مشکل آنها در مدیریت اطلاعات در مغزشان است. معمولا شکاف بزرگی بین میزان هوشمندی آنها و آنچه که به دست می آورند وجود دارد. این اختلال باعث می شود که مغز این افراد از پردازش و تولید مجدد اطلاعات مرتبط جلوگیری کند که این امر موجب می گردد فعالیت های روزمره کودک یا بزرگسال در مدرسه و محیط کار با مشکل مواجه شود. به عبارت دیگر، آنها چیزهایی که ما می بینیم و می شنویم را متفاوت می بینند و می شنوند و متفاوت درک می کنند.